گونهشناسی قصههای قرآن
از دغدغههای اساسی صاحبنظران حوزه داستانهای قرآنی، پژوهش درباره ماهیت قصههای قرآن است؛ بر همین اساس، در مواجهه با قصههای قرآنی میتوان از سه رویکرد واقعنمایی، نمادین و اسطورهای نام برد. کتاب «گونهشناسی قصههای قرآن»، چنان که از نامش پیداست، در جستجوی تبیین ماهیت قصههای قرآن بوده، میزان راهیافتگی نماد و اسطوره را در آنها نمایان میسازد.
خواننده فرهیخته با مطالعه این کتاب به زبان قرآن در امر قصهگویی آشنا شده و از کلیاتی درباره قصههای قرآن و انواع آن آگاه میگردد. این اثر، علاوه بر اینکه قصههای قرآنی را از زاویه زبان قرآن مینگرد، آنها را از جنبه فرم و زبان نیز پی میگیرد. دستیابی به ساختاری منسجم از انواع قصههای قرآنی و توانایی تحلیل انواع آنها از دیگر خصوصیتهای این اثر است.
بیشک این اثر در نوع خود بینظیر است؛ زیرا باوجود آنکه در دهههای اخیر بحث قصههای قرآن بهطور چشمگیر گسترش یافته، تاکنون اثری با موضوع کتاب حاضر، به زبان فارسی تدوین نشده است. نگارندهی کتاب خود از نخستین کسانی است که پیش از این، در کتاب «مبانی هنری قصههای قرآن» کوشید تا افقهایی از مطالعات مربوط به موضوع کتاب حاضر را گسترش دهد.
جلوههای هنری در قصههای قرآن
شناخت جنبههای هنری داستانهای قرآن برای داستاننویسی بر اساس الگوهای دینی اهمیت بسیار دارد. نبود منابع کافی در این زمینه از جمله چالشهای پیشرو در عرصه داستاننویسی دینی است. این کتاب، با همین رویکرد به بررسی جنبههای هنری داستانگویی قرآن میپردازد تا بتواند دریچهای نو برای علاقهمندان این عرصه بگشاید.
کتاب «جلوههای هنری در قصههای قرآن» با بررسی انواع داستان در قرآن و تحلیل آنها به مقایسه داستان قرآنی و ادبی پرداخته، تفاوتها و شباهتهای آنها را بیان میکند.
بر اساس نگرش این کتاب، داستان قرآنی متفاوت از داستان بشری بوده و ریشهی آن در تفاوت میان سخن خدا و سخن انسان نهفته است. نویسندهی اثر بر این باور است که تعریف داستان هنری با داستان قرآنی منطبق نیست؛ چراکه قرآن اندیشه ذهنی کسی نبوده، از خیال کسی متأثر نشده و بر آمده از احساس دل نیست؛ با این وجود، در حکایتهای قرآنی جنبههای هنری فراوانی وجود دارد. درستی و واقعیت، زیبایی نمایش، هماهنگی اجرا، مهارت بیان و قدرت جانبخشی از بارزترین جنبههای هنری داستانهای قرآنی است. داستانهای قرآنی، اولین حکایتها در زبان عربی محسوب میشوند که به قوانین اخلاقی پایبند بوده و برای خود، رسالتی تبلیغی در نظر گرفتهاند.
در این کتاب وجوه تمایز و شباهت میان داستان قرآنی و ادبی از منظر آمیختگی با خیال، نمادگرایی و اسطورهگرایی بررسی میشود. گفتنی است که نویسندهی کتاب در تبیین ویژگیهای تبلیغی داستان در قرآن به اموری چون ثبات، شمول، توازن، واقعگرایی و مثبتگرایی اشاره میکند.
روش داستانگویی در قرآن کریم
بر کسی پوشیده نیست که یکی از جاذبههای معنوی و لفظی قرآن شیوه داستانگویی منحصر به فرد آن است. شناخت روش داستانگویی قرآن و آموزش داستاننویسی و کاربرد آن در عرصههای مختلف تربیتی و تبلیغی بسیار حائز اهمیت است.
این کتاب به علاقهمندان عرصه تبلیغ دینی و داستاننویسی بر اساس الگوهای دینی، با سخن گفتن از شیوه داستانگویی قرآن برای تربیت مخاطبان خود، کمک شایانی میکند. بیشک کاربست این شیوه قرآنی میتواند مخاطبان بیشتری را جذب نماید. این کتاب شروع بسیار خوبی برای آشنایی با شیوه تبلیغ و تربیت با استفاده از قصهگویی است.
بر اساس نگرش این کتاب، قرآن عنصر قصه را مهمترین ابزار دعوت و تربیت قرار میدهد. اختصاص بخش زیادی از سورههای مکی به قصه، نشان از اهمیت و جایگاه داستان دارد. قرآن کریم هر آنچه را که میخواهد به آن دعوت کند یا ایمان به آن را در دل مؤمنان استوارتر گرداند، از طریق قصه مطرح میکند. انواع قصههای قرآنی ـ تاریخی، واقعی و غیبی ـ توانستهاند ویژگیهای هنری را با تحقق اهداف دینی در کنار هم جمع کنند. به دیگر سخن، همه جنبههای هنری در راستای برآورده کردن اهداف قصهاند.
این اثر با بررسی قصههای قرآنی مختلف، از نظر محتوا و شیوه بیان، با تأکید بر روش تبلیغی و تربیتی چنین نتیجه میگیرد که ابزارهای هنری به صورت کامل در خدمت اهداف قصه قرار گرفتهاند. از سوی دیگر، هماهنگی کامل میان سوره و قصه نشان از اهمیت قصه در ساختار سوره دارد.
نویسنده در بخش دیگری از کتاب با بیان اجمالی نظرهای مختلف درباره داستانهای قرآن ـ نمادین، اسطورهای و تمثیلی ـ بدون تاثیرپذیری از این نظرها، به فهم مستقل از قصههای قرآن میپردازد.
پدیده زیباشناختی در قرآن کریم
کمبود آثار ناب زیباییشناسی اسلامی که از قرآن و سنت برآمده باشند، پژوهشگران و علاقهمندان زیباییشناسی را با چالشهایی روبرو کرده است. تألیف و ترجمه آثاری در این زمینه همتی مضاعف میطلبد؛ علاوه بر آن گزینش کتابهای ارزنده برای ترجمه کاری بس دشوار است. با این همه ترجمه پیشرو از جمله آثار ارزندهای است که به زیباییشناسی قرآن میپردازد.
این کتاب در بیش از 500 صفحه به بررسی مفهوم زیبایی، عناصر و ویژگیها آن در مصحف شریف میپردازد و جلوههای زیبایی را در وحی الهی میکاود. این پژوهش با تاکید فراوان بر استقلال هنری قرآن، آن را اعجاز بیانی قرآن میداند. «پدیده زیباشناختی در قرآن کریم» در بیان زیباییشناسی دینی، بر اساس نگرش زیباییشناختی قرآن، به سهم خود گام موثری برداشته است.
علاقهمندان به بحثهای زیباییشناسی اسلامی میتوانند در این اثر، چیستی زیبایی و عوامل ایجاد آن را در پرتو زیباییشناسی قرآن پی بگیرند. آنان که میخواهند از منظر قرآن به زیبایی بنگرند، خواندن این کتاب فرصت مغتنمی است تا با زیباییشناسی قرآن انس بگیرند.
انس با قرآن، مانوس شدن با زیبایی است. قرآن بر اساس فطرتِ زیبایی پسند انسان، با او به زیبایی سخن میگوید تا نفس انسان را متوجه زیبایی حقیقی و متعالی کند. بررسی و تطبیق نظریههای زیباییشناسی بر شیوه زیباییشناسی قرآن، هرچند در جای خود پژوهشی ارزشمند است، اما نمیتواند حق مطلب را درباره دریای بیکران قرآن و زیباییهای آن بیان نماید.
کتاب حاضر، با توجه به این نکته و با تکیه بر قرآن سعی دارد تا زیبایی را از میان واژگان و ترکیبهای قرآنی در برابر چشمهای خواننده قرار دهد و به سهم خود در تبیین چرایی و چیستی زیبایی قرآن قدمی بردارد.
در بخشی از این کتاب، پس از بررسی نظریههای مختلف درباره چیستی زیبایی، به این نکته اشاره میشود که تناسب به عنوان یکی از معیارهای اصلی زیبایی، در سرتاسر قرآن به چشم میخورد.
کتاب پیشروی اذعان دارد که زیباییهای قرآن را کرانهای نیست اما برای تبیین انواع زیبایی میتوان از قرآن نمونههای متعددی را گردآوردی کرد.
غنا در فقه شیعی
کتاب «غنا در فقه شیعی» از جمله کتابهایی است که پس از برگزاری چند سال تدریس فقه هنر به رشته تحریر درآمده و نویدبخش حرکتی جدید در زمینه فقه هنر است. علاقهمندانِ فقه هنر، در این کتاب نه تنها شاهد نگرشی جدید به روایات و منابع مربوط خواهند بود بلکه با دیدگاههای بزرگان فقاهت آشنا خواهند گردید. نگارنده کتاب در صدد است تا فروعات مختلف غنا را در فقه شیعه مورد بررسی دقیق و کنکاش قرار دهد. از جمله بخشهای مهم و چالش برانگیز اثر پژوهشهای مربوط به موضوع شناسی غناست که منجر به نتایج بدیع و قابل تاملی شده است.
اگرچه بحثهای کتاب به صورت تخصصی مباحث غنا را پی میگیرد، اما بیان شیوا و روان مولف، نثر معیار و سلیس مترجم موجب شده تا مطالعه این کتاب زمینه مناسبی را برای ورود به مباحث فقه غنا فراهم آورد. متن کتاب ضمن وفادار بودن به اصالت فقهی خود، از عبارتهای پیچیده و تخصصی کمتر استفاده کرده تا علاقهمندان فقه هنر را به خواندن خود دعوت کند.
مجسمهسازی و تصویر در فقه شیعی
فقه هنر از فقههای مضافی به شمار میرود که بهصورت تخصصی درباره موضوع و مسائل هنری به بحث میپردازد. بی شک اسلام دین سهل و آسانی است که پیروان خود را بهسختی نمیاندازد. نویسندهی کتاب نیز میکوشد تا با استوار کردن فقه هنر بر این اصل، به بررسی دقیق و موشکافانهی فروعات فقهی مسئله مجسمهسازی و تصویرگری بپردازد. وی دغدغهی آن دارد که با نگرشی جدید به قرآن و سنت، راهگشای گستره فقه هنر باشد. شیوهای که در تبیین حکم تصویرگری در پیش میگیرد خود نشانگر همین امر است بی آنکه به بیان حلیت یا حرمت بسنده کرده، تشخیص موضوع را بر عهده مکلف واگذارد.
صاحب اثر قصد دارد عالمانه و فقیهانه به مسئله تصویرگری پرداخته، مکلف را با جایگاههای حلیت یا حرمت آشنا سازد. نه تنها مطالعه کتاب حاضر موجب میگردد تا خواننده را با بررسی فقهی موضوعهای هنری آشنا کند بلکه دیدگاه نویسنده درباره حلیت یا حرمت تصویرگری و مجسمهسازی قابل توجه خواهد بود.
زیباییشناسی
بیشک در قلمرو زیباییشناسی کتابهای فراوانی وجود دارد. بسیاری از آنها به دلیل دشواری و پیچیدگی، احساس ناخوشایندی در خواننده ایجاد میکنند.
جان هاسپرس، فیلسوف آمریکایی، نظریهپرداز زیباییشناسی و گردآورنده مجموعه مقالات کتاب پیش رو، با در نظر داشتن این نکته، با رویکردی جدید، مقالههایی را گردآورده تا در خواننده نسبت به بحثهای زیباییشناسی نگرشی متفاوت و خوشایند ایجاد شود.
در فصلهای هشتگانه کتاب و در هر یک از مقالات به یکی از مسائل زیباییشناسی پرداخته میشود.
فصل اول به تبیین معنای درک زیباییشناسی با دو رویکرد متفاوت؟ پرداخته است.
در فصل دوم واکنش زیبا شناسانه و ارتقای سطح زیباییشناسی مطرح میشود. همچنین در این فصل رابطه فرم زیبایی شناسانه با رویکرد روانشناسانه و تحلیل شیوه تولید اثر هنری بر این اساس بررسی میشود.
فصلهای سوم، چهارم و پنجم هر یک به نظریه خاصی در باب ماهیت و کارکرد هنر، یعنی نظریات هنر بهمثابه فرم، بیان یا نماد معطوفاند.
فصل ششم رابطه هنر و حقیقت را بررسی میکند.
فصل هفتم معیارهای نقد هنری را بیان میکند و با نقد کاملا توصیفی آثار هنری، توجه خواننده را به ویژگیهایی جلب میکند که معمولا از نظر دور میمانند.
فصل هشتم نیز مسئله چیستی زیبایی را با رویکردی جدید با عنوان چیستی ارزش زیباییشناسی بررسی میکند.
به طور کلی مقالههای این کتاب با هدف ارتقای سطح نگرش زیبایی شناسانه نگاشته شدهاند. هریک از مقالات برای خواننده این امکان را فراهم میسازد تا با ورود به مسائل اصلی حوزه زیباییشناسی، تحلیلی متفاوت از آنها داشته باشد. این کتاب نگاه خواننده فرهیخته را بهسوی مسائلی جدید در حوزه زیباییشناسی معطوف میکند
نظریههای معاصر هنر
کتاب پیش رو مجموعه مقالههایی است که توسط نوئل کارول، فیلسوف آمریکایی و نظریهپرداز هنر گردآوریشده است. در این مقالات علاوه بر کارول چند تن از صاحبنظران نامآشنای عرصه فلسفه هنر، ازجمله جرج دیکی و بریس گات، به بیان باورهای خود درباره چیستی هنر پرداختهاند.
شیوه تحلیلی این کتاب، فعالانه ذهن خواننده را از
این کتاب با برانگیختن پرسشهای جدی در ذهن مخاطبان، گامی نو در یافتن پاسخهای متناسب رقم خواهد زد. خواندن این کتاب تصور پیشین ما از چیستی هنر را تغییر داده و فرصت دگراندیشی درباره چیستی هنر را فراهم میسازد.
دستاندازهای تعریف هنر گذرانده و او را در مسیر نگرش معاصر به هنر قرار میدهد و با مسائل امروزه تعریف هنر رودررو میکند تا به نگرشی متفاوت درباره تعریف هنر دست یابد که شاید پیش از آن مقصود نظرش نبوده است.
افرادی که در جستجوی کتابی متفاوت در حوزه فلسفه هنر هستند بیشک لذت خواندن این کتاب را از دست نخواهند داد زیرا از ویژگیهای این کتاب نگرش متفاوت تمام مقالات به چیستی هنر است. هر یک از فصلهای دوازدهگانه کتاب، تلاش بدیعی در بررسی موضوعهای است که به مسئله تعریف هنر ارتباط دارد. اختلافنظر نویسندگان و نداشتن یک دیدگاه مشترک، خواندن این کتاب را لذتبخش میکند.
با مرور اجمالی بر فصلهای کتاب میتوان به تنوع موضوعهای مطرحشده پی برد. بهعنوان مثال در فصل اول، بریس گات با تکیه بر فلسفه ویتگنشتاین مجموعهای از معیارها را برای هنری بودن یک اثر بیان میکند. در مقالهای دیگر، نویسنده ضمن اشاره به ارائه نشدن تعریف قابلقبول از هنر تاکنون، معقول بودن تعریف هنر را پذیرفته و دلایلی بر این مدعا اقامه میکند. جرج دیکی در مقاله خود به گفته خودش سوء تعبیرهای قدیمی از نظریه نهادی را پاسخ میدهد و این انتقادها را به چالش میکشد.
سلسله گفتوگوها در باب فقه هنر
این کتاب گفتوگو محور، شامل یک مقدمه و دو بخش اصلی است. مقدمه کتاب در تبیین مسئله اصلی، یعنی فقه هنر است. در این بخش به صورت بررسی اجمالی، رویکرد مرسوم درباره فقه هنر، چنین بیان میشود که کمابیش تمامی فقها عظام در بحث از فقه هنر مستقیم به سراغ روایات رفته و سعی در جمعبندی آنها داشتهاند. در نهایت در برخی از موارد به احکام ظاهری (اصول عملیه) روی آوردهاند. طبیعتاً این نگرش به فقه هنر، تنها به گشودن چند مسئله منجر شده و این مقدار برای تاسیس بابی جداگانه در فقه قانع کننده نیست. در ادامهی مقدمه، بحثهایی از تاریخمندی احکام شریعت و دخالت شرایط زمانی و مکانی در احکام روایی مطرح میشود.
در بخش اول گفتگوها، ادله و فتاوا درباره غنا، شعر، مجسمهسازی و هنرهای نمایشی مورد بررسی قرار میگیرد. در این بخش، بررسی فضای بحث فقهی موجود ذیل موضوعهای هنری و سپس نقد برخی برداشتهای کم اعتنا به زمینهها و شرایط تاریخی این احکام مد نظر بوده است.
در بخش دوم، به بحث فقهِ کلانِ هنر پرداخته میشود. فقه کلان هنر بدین معناست که پس از ترسیم و تنسیق قواعد و ضوابط کلان در فقه هنر ـ که از نصوص بیان کننده اهداف و مقاصد کلی و نیز با نگاه به نظریات بالادستی شارع در حوزههای مرتبط با این باب استخراج میشود ـ باید به سراغ استظهار و استنباط از روایات خاص رفت.
این کتاب خواننده را با فضای اصلی فقه هنر و شیوه مطلوب استنباط حکم آشنا میسازد. هدف این کتاب نیازسنجی گستره فقه هنر بوده و قصد ایجاد حرکتی جدید در این عرصه دارد. این کتاب در نوع خود نخستین اثری است که با رویکردی متفاوت به طرح بحثهای فقه هنر میپردازد.
هنر و ارزش
بحثهای این کتاب پیرامون محور نظریه نهادی هنر سیر میکند. در فصل اول، نگارنده در چالش با نظریههای تعریف هنر، بر این باور است که بیشتر نظریههای بیان ماهیت هنر، از جمله نظریه تقلید و بیان، نظریهای روانشناختی و غایت شناسانه درباره هنر هستند؛ اما در مقابل این نظریهها، شماری از فیلسوفان تحلیلی بهجای مفهوم روانشناختی به مفهوم فرهنگی تکیه میکنند. محور اصلی رویکردِ فرهنگی این است که هنر یک ابتکار جمعی نسل بشر است و چیزی نیست که هنرمند به آسانی از روی غریزه خود خلق کرده باشد.
در فصل دوم با طرح بحث متافیزیک افلاطون و فلسفه زبان و همچنین طرح نظریههای کاملا مخالف با افلاطون، به بررسی تعریف هنر و ایرادهای وارد بر آن پرداخته میشود.
نگارنده در فصل سوم ضمن بررسی طبقهبندی نظریههای هنر دیویس، با طرح انتقادهایی به نقد این نگره میپردازد.
در فصل چهارم پیرامون روایتهای متقدم و متاخر جُرج دیکی در نظریه نهادی هنر است. در این فصل از زبان خود نظریهپرداز به طرح نظریه و رفع ابهامها و اشکالهای وارد بر آن پرداخته میشود.
فصل پنجم به چگونگی ارزشگذاری هنر میپردازد. فصل ششم نیز در پی پاسخ به این پرسش است که آیا مفهوم هنر یک مفهوم ارزشمندانه است یا مفهومی خنثی؟
خواننده در این کتاب با تبیینی گسترده از نظریه نهادی هنر روبرو است. از ویژگیهای بارز این کتاب بیان نظریه نهادی هنر از زبان جرج دیکی است. در حقیقت این اثر حاصل نگاه جامع جرج دیکی از زوایای مختلف به نظریه نهادی هنر است.
چگونه اخبار تلویزیون را تماشا کنیم
اثر حاضر به بررسی برنامههای خبری تلویزیون به عنوان یک رسانه فراگیر در میان مردم آمریکا میپردازد. نویسندگان کتاب که هردو از صاحبنظران بحثهای رسانه هستند که با رویکردی انتقادی و واقعگرایانه، ضمن بررسی اثرات مخرب تلویزیون بر مخاطبان آمریکایی، اغواگریهای رسانهای را گوشزد کرده و برای مخاطب راهکارهایی در شیوه مقابله با اثرهای آن ارائه میکند.
کتاب پیشرو موشکافانه به تحلیل شبکهها و برنامههای خبری تلویزیون آمریکا پرداخته و هجمه بیسابقه این برنامهها را در بازسازی واقعیت، به مخاطب نشان میدهد. این کتاب تاکید دارد که هرچه در اخبار شبکههای تلویزیون و برنامههای خبری دیده و شنیده میشود، لزوما {بیگمان} خبر از واقعیت نمیدهد؛ چه بسا این برنامههای پرزرقوبرق مانند مقصود سرمایهگذاران برنامه، به بازسازی و تغییر واقعیت میپردازد. از دید این کتاب برنامههای خبری تلویزیون آمریکا به جای آگاهیبخشی به اغواگری میپردازد.
در این اثر با بررسی آماری و تحلیلی برنامههای خبری آمریکایی و آشکار ساختن سمت و سوی این برنامهها، تلاش میشود ردپای فناوری بدخواهانه صاحبان بنگاههای خبری را برای خواننده آشکار گردد و به او هوشیاری آگاهانه ببخشد، تا هرچه میبیند یا میشنود را نپذیرد.
این کتاب مخاطب را با واقعیت برنامههای خبری تلویزیون آمریکا، اهداف، اثرهای مخرب و نهان آنها روبرو میسازد. نویسندگانِ کتاب، خود از تولیدکنندگان برنامههای خبری در تلویزیون آمریکا بودهاند؛ از این رو این پژوهش با نگاهی برآمده از متنِ واقعیت به ثمر رسیده است.
در بخشهای پایانی کتاب، نویسندگان با ارائه پیشنهادهایی به مخاطبان تلویزیون کوشیدهاند اثرهای مخرب برنامهها را به حداقل برسانند. مطالعه اثر حاضر بر غنای سواد رسانهای و قدرت تحلیل رسانهای خواننده افزوده و او را با پیامدهای مخرب برنامههای خبری تلویزیون آمریکا به صورت تحلیلی آشنا میسازد.